کد مطلب:318983 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

صورت وصیت نامه علی محمد
الله اكبر تكبیرا كبیرا.

هذا كتاب من الله المهیمن القیوم الی الله المهیمن القیوم، قل كل من الله مبدؤن قل كل الی الله یعودون هذا كتاب من علی قبل نبیل [1] ذكر الله للعالمین الی من یعدل اسمه اسم الوحید [2] .
ذكر الله للعالمین قل كل من نقطة البیان لیبدئون ان یا اسم الوحید فاحفظ ما نزل فی البیان و أمر به فانك لصراط حق عظیم.

ترجمه - خدا بزرگتر است از حیث بزرگ كردن از حیث بزرگی، این كتاب از خدای مهیمن قیوم است به سوی خدای مهیمن قیوم (خدای اولی خودش و خدای دومی صبح ازل است) بگو همه از خدا ابتداء می شوند بگو همه به سوی خدا عود می كنند این كتابی است (یعنی وصیتی است) از علی قبل نبیل (مرادش علی محمد است) ذكر كرده است خدا برای عالمیان به سوی كسی كه نامش مطابق است با نام وحید (مرادش صبح ازل می باشد) بگو همه از نقطه بیان ابتداء می شوند به درستی كه ای هم نام وحید پس حفظ كن آن چه را كه نازل شد در بیان و امر كن به آن پس به درستی كه تو به راه حق بزرگی هستی.

میرزا یحیی در مدت زمامداری ببخشید در زمان خدائی خویش همیشه از مرام علی محمد تعقیب نموده تمام اوقات خود را به نشر آثار و محكم ساختن مرام وی مصروف می داشت، وی در فصل تابستان در شمیران طهران و در فصل زمستان در نور مازنداران به سر می برد تا اینكه در سنه 1268 هجری ناصرالدین شاه مورد سوء قصد و حمله بی رحمانه چند نفر از بابیها قرار گرفت، بر اثر این واقعه در حدود چهل نفر از معاریف بابیه كه یكی از آنها حسینعلی بود،
شدیدا مورد تعقیب دولت وقت واقع سرانجام تماما دستگیر شدند بیست و هشت نفر از آنها را به اعمال شاقه به قتل رسانید، مابقی را به زندان محكوم كرد صبح ازل آن زمان در نور مازندران بود همین كه خبر آن واقعه به گوشش رسید فورا در لباس درویشی درآمد با عصا و كشكول به بغداد فرار كرد، برادرش نیز بنا به اظهار خودش یكی از سفراء روس او را از زندان طهران آزاد نمود در كتاب مبین در صفحه 77 می گوید: یا ملك الروس قد نصرنی احد سفرائك اذ كنت فی السجن تحت السلاسل و الاغلال.

ترجمه - ای پادشاه روس به تحقیق یاری كرد (یعنی آزاد نمود) مرا یكی از سفیران تو، زمانی كه بودم من در زندان در زیر غل و زنجیر.

از این عبارت حسینعلی به خوبی استفاده می شود كه وی یكی از دست نشانده های روسی بوده، زیرا حسینعلی به طور مسلم قوم و خویشی با سفیر روس نداشته تا به جهت عرق فامیلی او را از زندان آزاد كند پس بایستی گفت وی نوكر مستقیم روس بوده از روسها دستورالعمل می گرفته كه بعدها مرامی تأسیس نماید، البته این مطلب بسیار بدیهی است كه همیشه آقا از نوكر حمایت می كند، چون او نوكر بود لذا دولت روس، حمایت كرده از زندانش آزاد نمود همین كه حسینعلی از زندان طهران آزاد شد به سوی بغداد حركت كرده به برادرش، صبح ازل ملحق گردید.
كم كم فرقه بابیه از گوشه و كنار ایران به بغداد روی آوردند در مدت اقامت آنها در بغداد هیچ نفاقی رخ نداد مگر چند نفر از بابیها طغیان كرده ادعائی نمودند كارشان هم به جائی نرسید، سرانجام از بین رفتند تا اینكه در اواخر اوقات اقامت در بغداد از حسینعلی كمی بی اعتنائی و سهل انگاری مشاهده شد. زعمای بابیه از این كار مضطرب گردیده بر او سخت گرفته تهدیدش نمودند به طوری كه وی قهركنان از بغداد خارج شد دو سال در اطراف سلیمانیه به سر برد تا اینكه صبح ازل از روی عرق برادری به هر وسیله كه بود دوباره وی را به بغداد برگرداند.

از آن به بعد ادعاها شروع شد، كار به جائی رسید كه هر كس بامدادان سر از بستر خواب بر می داشت ادعائی می نمود، آن طوری كه برخی از مورخین نوشته اند میرزا اسدالله تبریزی معروف به دیان كه او را علی محمد، كاتب آیات صبح ازل قرار داده بود علاوه بر زبان فارسی و تركی و كمی عربی، زبان عبرانی و سریانی را نیز می دانست ادعائی نمود ولی حسینعلی با وی به مباحثات زیاد پرداخت سرانجام دیان به دست فرقه بابیه به قتل رسید و نیز چند نفر دیگر مانند میرزا غوغا و شیخ اسماعیل و حاج ملاهاشم و میرزا محمد زرندی معروف به نبیل و سید حسین هندیانی و میرزا حسین جان ادعا نمودند، باز كار آنها هم به جائی نرسید سرانجام به حیات آنان نیز
خاتمه داده شد در آن زمان بر اثر جور و فساد و یاغی گری بابیه مسلمانان بغداد و حوالی آن نفرت خود را نسبت به آنان اعلام داشته به دولت ایران شكایت كردند:

دولت ایران هم به وسیله ی سفیر خود در اسلامبول از سلطان عثمانی (عبدالعزیز) كه در آن زمان بر عراق نیز حكومت داشت تقاضا نمود كه بابیه را از بغداد به جای دیگر تبعید كند سلطان عثمانی هم دستور داد تمام بابیان را به اسلامبول تبعید كردند، بابیها در حدود چهار ماه در اسلامبول اقامت كرده سپس در سال 1280 هجری به ادرنه تبعید شدند.


[1] نبيل عددش با حساب ابجد مطابق است با عدد محمد يعني عدد هر يك با حروف ابجد 92 مي شود پس مرادش از نبيل محمد است و علي قبل نبيل يعني علي قبل محمد.

[2] عدد وحيد هم با عدد يحيي به حساب ابجد يكي است يعني هر كدام 28 عدد است لذا ميرزا يحيي را به اسم وحيد خطاب مي كند.